بریدهای از کتاب من او اثر رضا امیرخانی
1403/2/15
صفحۀ 163
حیوان ضاحک... این که میگویند حیوان ناطق، عوضی است. خیالت مورچهها با هم حرف نمیزنند؟ ندیدهای وقتی توی صف به هم میرسند، دو ساعت میایستند و حال و احوال میکنند؟ پایانههای عصبی و گیرندههای شیمیایی! حرف مفت است. میایستند و حال و احوال میکنند. آنها هم نطق دارند... آدم و حیوان فقط در خندیدن توفیر میکنند. آدمها -اگر آدم باشند- میفهمند که به همه چیز بایست خندید.
حیوان ضاحک... این که میگویند حیوان ناطق، عوضی است. خیالت مورچهها با هم حرف نمیزنند؟ ندیدهای وقتی توی صف به هم میرسند، دو ساعت میایستند و حال و احوال میکنند؟ پایانههای عصبی و گیرندههای شیمیایی! حرف مفت است. میایستند و حال و احوال میکنند. آنها هم نطق دارند... آدم و حیوان فقط در خندیدن توفیر میکنند. آدمها -اگر آدم باشند- میفهمند که به همه چیز بایست خندید.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.