بریدهای از کتاب حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس اثر فاطمه سادات میرعالی
1404/5/12
صفحۀ 70
یکی از مجروحها بهم گفت:مادر، چقدر برا ما سرپایی! این همه زحمت تو رو چطور جبران کنیم؟ گفتم: من مادر همهتونم. نمیخوام سروصورت بچههام خاکی و خونی باشه.
یکی از مجروحها بهم گفت:مادر، چقدر برا ما سرپایی! این همه زحمت تو رو چطور جبران کنیم؟ گفتم: من مادر همهتونم. نمیخوام سروصورت بچههام خاکی و خونی باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.