بریده‌ای از کتاب حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس اثر فاطمه سادات میرعالی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 70

یکی از مجروح‌ها بهم گفت:مادر، چقدر برا ما سرپایی! این همه زحمت تو رو چطور جبران کنیم؟ گفتم: من مادر همه‌تونم. نمی‌خوام سروصورت بچه‌هام خاکی و خونی باشه.

یکی از مجروح‌ها بهم گفت:مادر، چقدر برا ما سرپایی! این همه زحمت تو رو چطور جبران کنیم؟ گفتم: من مادر همه‌تونم. نمی‌خوام سروصورت بچه‌هام خاکی و خونی باشه.

15

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.