بریده‌ای از کتاب ال.ام. مونتگری: یادداشت های شخصی 1889 - 1910 اثر لوسی مود مونتگمری

نرگس

نرگس

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 172

به محض اینکه با کسی آشنا می شوم و یاد می گیرم چطور دوستش داشته باشم مجبور می شوم بروم و راهم را از او جدا کنم و دیگر هرگز آن دوست را در همان شرایط نخواهم دید . از این حقیقت متنفرم که همیشه وقتی دو دوست حتی دو دوست صمیمی یا حتی خیلی صمیمی بعد از مدتی جدایی دوباره یکدیگر را می بینند تغییرات به وجود آمده ، کم یا زیاد ، رابطه شان را سرد می کند . هرگز نفر مقابل دقیقا مثل آنچه در گذشته بود ، نیست . طبیعی است .طبیعت بشر پویا و رو به رشد است و هرگز ثابت نمی ماند . اما با همه ی این فلسفه بافی ها کدام یک از ما می تواند جلوی ناامیدی و سرخوردگی اش را بگیرد زمانی که متوجه می شود دوستش دیگر آن آدم قبلی نیستت و نخواهد شد ، حتی اگر تغییراتش مثبت باشند ؟

به محض اینکه با کسی آشنا می شوم و یاد می گیرم چطور دوستش داشته باشم مجبور می شوم بروم و راهم را از او جدا کنم و دیگر هرگز آن دوست را در همان شرایط نخواهم دید . از این حقیقت متنفرم که همیشه وقتی دو دوست حتی دو دوست صمیمی یا حتی خیلی صمیمی بعد از مدتی جدایی دوباره یکدیگر را می بینند تغییرات به وجود آمده ، کم یا زیاد ، رابطه شان را سرد می کند . هرگز نفر مقابل دقیقا مثل آنچه در گذشته بود ، نیست . طبیعی است .طبیعت بشر پویا و رو به رشد است و هرگز ثابت نمی ماند . اما با همه ی این فلسفه بافی ها کدام یک از ما می تواند جلوی ناامیدی و سرخوردگی اش را بگیرد زمانی که متوجه می شود دوستش دیگر آن آدم قبلی نیستت و نخواهد شد ، حتی اگر تغییراتش مثبت باشند ؟

11

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.