بریدۀ کتاب

 هواتو دارم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 60

وقتی برگشتیم همه به استقبالمان آمده بودند و کلی بنر خوش آمد گویی روی دیوارها بود. تنها کسی که بنر چاپ نکرده بود، مرتضی بود. می‌گفت: «وقتی من خودم با پای خودم اومدم فرودگاه دنبالت، برات گل خریدم، دیگه بنر برای چیه؟ این کارها اسرافه. اگر بنر نزنیم نه آسمون به زمین میاد، نه اتفاقی می‌افته.»

وقتی برگشتیم همه به استقبالمان آمده بودند و کلی بنر خوش آمد گویی روی دیوارها بود. تنها کسی که بنر چاپ نکرده بود، مرتضی بود. می‌گفت: «وقتی من خودم با پای خودم اومدم فرودگاه دنبالت، برات گل خریدم، دیگه بنر برای چیه؟ این کارها اسرافه. اگر بنر نزنیم نه آسمون به زمین میاد، نه اتفاقی می‌افته.»

4

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.