بریدهای از کتاب آلیس اثر یودیت هرمان
1404/6/19
صفحۀ 20
آلیس همیشه فکر میکرد که زودتر از میشا میمیرد.همه میمیرند و میشا میماند.فکر میکرد میشا همیشه هست، نمیتوانست بگوید که چرا این فکر را میکرده،شاید نشانهای از عشقش بود، نشانهای از بیزمانی.
آلیس همیشه فکر میکرد که زودتر از میشا میمیرد.همه میمیرند و میشا میماند.فکر میکرد میشا همیشه هست، نمیتوانست بگوید که چرا این فکر را میکرده،شاید نشانهای از عشقش بود، نشانهای از بیزمانی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.