بریده‌ای از کتاب بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 197

به ایمان قسم، به عشق، به آزادی، به حقیقت، به شرف، و به خدایی خدا قسم که در قلب آنکس که خانه اش را میخواهد، زادگاهش را دوست دارد، و حب وطن فراوان دارد، همیشه نوری هست، همیشه چراغی، همیشه شعله ای، آفتابی ، روشناییِ بی پایانی ... در قلبش، همیشه در تاریکی ترین لحظه های ناامیدی، امیدی هست... در متن سنگین ترین دردها، برایش ، راهِ درمانی هست ... در اندوه و عذاب بی پایان، سبکبالی و نشاطی هست ... در فقر ثروتی هست؛ در اسارت، عطر نجاتی هست، در دم مرگ، روشنایی توکلی هست ...

به ایمان قسم، به عشق، به آزادی، به حقیقت، به شرف، و به خدایی خدا قسم که در قلب آنکس که خانه اش را میخواهد، زادگاهش را دوست دارد، و حب وطن فراوان دارد، همیشه نوری هست، همیشه چراغی، همیشه شعله ای، آفتابی ، روشناییِ بی پایانی ... در قلبش، همیشه در تاریکی ترین لحظه های ناامیدی، امیدی هست... در متن سنگین ترین دردها، برایش ، راهِ درمانی هست ... در اندوه و عذاب بی پایان، سبکبالی و نشاطی هست ... در فقر ثروتی هست؛ در اسارت، عطر نجاتی هست، در دم مرگ، روشنایی توکلی هست ...

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.