بریده‌ای از کتاب چشم هایش اثر بزرگ علوی

autumngirl

autumngirl

1404/2/31

بریدۀ کتاب

صفحۀ 38

چطور می‌شد آقا رجب را قانع کرد . او باور نمی‌کرد ، آقایش را مجسمه پرهیزکاری و پاکدلی می‌دانست و عقیده داشت که ارتکاب هر آنچه به نظرش خلاف دین و درستی بود از عهده اربابش بر نمی‌آید ، آقا رجب آقایی برای خودش ساخته بود و هیچ ممکن نیست واقعیت زندگی استاد را از این مرد دراورد ...

چطور می‌شد آقا رجب را قانع کرد . او باور نمی‌کرد ، آقایش را مجسمه پرهیزکاری و پاکدلی می‌دانست و عقیده داشت که ارتکاب هر آنچه به نظرش خلاف دین و درستی بود از عهده اربابش بر نمی‌آید ، آقا رجب آقایی برای خودش ساخته بود و هیچ ممکن نیست واقعیت زندگی استاد را از این مرد دراورد ...

10

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.