بریدۀ کتاب

nina

1402/10/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 231

ملکه گفت:« پس حالا متوجه شدی که چرا نمیتونم بخوابم. من نه فقط از هیولا‌های پشت در میترسم، بلکه از هیولاهایی هم که ذهن خودم میسازن، وحشت دارم، اونایی که در وجود خودم زندگی میکنن.»

ملکه گفت:« پس حالا متوجه شدی که چرا نمیتونم بخوابم. من نه فقط از هیولا‌های پشت در میترسم، بلکه از هیولاهایی هم که ذهن خودم میسازن، وحشت دارم، اونایی که در وجود خودم زندگی میکنن.»

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.