بریدۀ کتاب

به زبان مادری گریه می کنیم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 100

حالا می‌‌توانم بگویم من همیشه جوری شعر گفته‌ام که انگار می‌خواهم عزیرترین دارایی‌هایم را در چمدانی سبک و جمع‌وجور جا بدهم چون قرار است جایی بروم که درباره‌اش هیچ نمی‌دانم و نمی‌خواهم بارم را سنگین کنم. اما راستش می‌ترسم اگر بگویم مهم‌ترین منبع الهام ادبی‌ام نه این یا آن شاعر پرآوازه، که کیف‌ها و چمدان‌های سامسونت بوده‌اند دیگر کسی جدی‌ام نگیرد.

حالا می‌‌توانم بگویم من همیشه جوری شعر گفته‌ام که انگار می‌خواهم عزیرترین دارایی‌هایم را در چمدانی سبک و جمع‌وجور جا بدهم چون قرار است جایی بروم که درباره‌اش هیچ نمی‌دانم و نمی‌خواهم بارم را سنگین کنم. اما راستش می‌ترسم اگر بگویم مهم‌ترین منبع الهام ادبی‌ام نه این یا آن شاعر پرآوازه، که کیف‌ها و چمدان‌های سامسونت بوده‌اند دیگر کسی جدی‌ام نگیرد.

11

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.