بریدۀ کتاب

شیر، ساحره و کمد لباس
بریدۀ کتاب

صفحۀ 236

به این ترتیب، دو شاه و دو ملکه وارد آن جنگل انبوه شدند و پیش از آنکه بیست قدم جلوتر بروند، همگی به یاد آوردند آن تیر آهنی که دیده بودند تیر چراغ گاز بود و پیش از آنکه بیست قدم دیگر هم جلو بروند، متوجه شدم که دیگر وسط شاخ و برگ‌ها نیستند، که از لابه‌لای پالتوها می‌گذرند. لحظه‌ای بعد، افتان و خیزان از کمد لباس بیرون افتادند و خود را در اتاق خالی دیدند.

به این ترتیب، دو شاه و دو ملکه وارد آن جنگل انبوه شدند و پیش از آنکه بیست قدم جلوتر بروند، همگی به یاد آوردند آن تیر آهنی که دیده بودند تیر چراغ گاز بود و پیش از آنکه بیست قدم دیگر هم جلو بروند، متوجه شدم که دیگر وسط شاخ و برگ‌ها نیستند، که از لابه‌لای پالتوها می‌گذرند. لحظه‌ای بعد، افتان و خیزان از کمد لباس بیرون افتادند و خود را در اتاق خالی دیدند.

8

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.