بریده‌ای از کتاب موسیو کمال اثر بهزاد دانشگر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 163

وقتی که خواست برود و به سهیل کمک کند ،سهیل عصبانی دست رد به سینه اش زد . بدون آنکه به او نگاه کند گفت :" تو هم چند سال دیگر می شوی یکی از همین ها".سهیل که رفت ژروم دوباره گریست. این بار گریه اش از شرم و خجالت بود؛شرم فرانسوی بودن،شرم سفید بودن و بور بودن،شرم داشتن هموطنانی که به دیگر نژادها توهین می کردند.

وقتی که خواست برود و به سهیل کمک کند ،سهیل عصبانی دست رد به سینه اش زد . بدون آنکه به او نگاه کند گفت :" تو هم چند سال دیگر می شوی یکی از همین ها".سهیل که رفت ژروم دوباره گریست. این بار گریه اش از شرم و خجالت بود؛شرم فرانسوی بودن،شرم سفید بودن و بور بودن،شرم داشتن هموطنانی که به دیگر نژادها توهین می کردند.

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.