بریدۀ کتاب

ابیگیل
بریدۀ کتاب

صفحۀ 394

این صحنه سال‌های سال در خاطر گینا ماند: دقیقاً دوازده ماه بعد از آن روز بود که دوباره سر جای سابق خودش بین ماری کیش و تورما نشست. بعضی از آنهایی را که آن شب حضور داشتند دیگر هیچ‌وقت نمی‌دید. چند روز بعد، بت و محبوبشان، کولمر، را به خدمت فراخواندند و او در رشته‌کوه‌های کارپات کشته شد. آرادی سال بالایی که پرچم مدرسه را با آن توانایی ذاتی‌اش به دوش می‌کشید، تابستان در یک حمله هوایی کشته شد. خواهر ارژیبت، که آن ضیافت خاص کریسمس را برایشان ترتیب داده بود توی آتش‌سوزی شاخه شرقی ساختمان برای نجات کتابخانه جانش را از دست داد.

این صحنه سال‌های سال در خاطر گینا ماند: دقیقاً دوازده ماه بعد از آن روز بود که دوباره سر جای سابق خودش بین ماری کیش و تورما نشست. بعضی از آنهایی را که آن شب حضور داشتند دیگر هیچ‌وقت نمی‌دید. چند روز بعد، بت و محبوبشان، کولمر، را به خدمت فراخواندند و او در رشته‌کوه‌های کارپات کشته شد. آرادی سال بالایی که پرچم مدرسه را با آن توانایی ذاتی‌اش به دوش می‌کشید، تابستان در یک حمله هوایی کشته شد. خواهر ارژیبت، که آن ضیافت خاص کریسمس را برایشان ترتیب داده بود توی آتش‌سوزی شاخه شرقی ساختمان برای نجات کتابخانه جانش را از دست داد.

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.