بریده‌ای از کتاب کرس اثر ماریسا مییر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 145

کرس سعی کرد وحشتی که درونش می‌جوشید کنترل کند، این احساس که وجودش در این دنیا، به اندازه ذرات ریز شن و ماسه که با وزش باد به ساق پایش می‌خوردند، کوچک و بی‌اهمیت بود.

کرس سعی کرد وحشتی که درونش می‌جوشید کنترل کند، این احساس که وجودش در این دنیا، به اندازه ذرات ریز شن و ماسه که با وزش باد به ساق پایش می‌خوردند، کوچک و بی‌اهمیت بود.

89

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.