بریدۀ کتاب
1403/7/15
4.4
79
صفحۀ 82
《چرا این وقت شب روی لبه پشتبوم داری پرسه میزنی هیکاری؟ نمیترسی پرت بشی؟》 میگوید:《البته که میترسم. اما ترس فقط یک سایه گنده با یک ستون فقرات کوچیکه.》
《چرا این وقت شب روی لبه پشتبوم داری پرسه میزنی هیکاری؟ نمیترسی پرت بشی؟》 میگوید:《البته که میترسم. اما ترس فقط یک سایه گنده با یک ستون فقرات کوچیکه.》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.