بریدهای از کتاب آنومالی اثر اروه لوتلیه
7 روز پیش
صفحۀ 289
[جوآنای ژوئن] بیآنکه فکر کند دستش را به طرف اَبی دراز میکند و او هم بیآنکه فکر کند دستش را میگیرد. در مقابل این حرکت جوآنای دیگر انگار هوایی برای تنفس نمییابد و درد قفسهٔ سینهاش را خورد میکند. خواهرش همیشه خواهرش خواهد ماند، اما یک اَبی بیشتر ندارد عشقهایی هستند که میتوان آنها را با هم جمع کرد و برخی دیگر را هرگز نمیشود تقسیم کرد.
[جوآنای ژوئن] بیآنکه فکر کند دستش را به طرف اَبی دراز میکند و او هم بیآنکه فکر کند دستش را میگیرد. در مقابل این حرکت جوآنای دیگر انگار هوایی برای تنفس نمییابد و درد قفسهٔ سینهاش را خورد میکند. خواهرش همیشه خواهرش خواهد ماند، اما یک اَبی بیشتر ندارد عشقهایی هستند که میتوان آنها را با هم جمع کرد و برخی دیگر را هرگز نمیشود تقسیم کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.