بریده‌ای از کتاب پاستیل های بنفش اثر کاترین اپلگیت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 47

... گفت:((میووو؟))جوری که انگار داشت سوال می پرسید.من در جوابش نگفتم میووو.اصلا هیچی نگفتم. چشم هایم را بستم و تا ده شمردم.وقتی چشم هایم را باز کردم،باز هم آنجا بود. ...پرسید:((پاستیل بنفش داری؟))

... گفت:((میووو؟))جوری که انگار داشت سوال می پرسید.من در جوابش نگفتم میووو.اصلا هیچی نگفتم. چشم هایم را بستم و تا ده شمردم.وقتی چشم هایم را باز کردم،باز هم آنجا بود. ...پرسید:((پاستیل بنفش داری؟))

31

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.