بریده‌ای از کتاب شاید بخواهید با من ازدواج کنید! اثر جیسن روزنتال

بریدۀ کتاب

صفحۀ 59

سال‌های بسیاری، فکر می‌کردیم خیلی مانده است که این روزها سر برسند. اما وقتی سر و کله‌شان پیدا شد، وقتی دخترمان، کوچک‌ترین فرزندمان، داشت خانه را برای رفتن به کالج ترک می‌کرد، به نظر رسید انگار همه این‌ها با یک چشم برهم زدن اتفاق افتاده‌اند.

سال‌های بسیاری، فکر می‌کردیم خیلی مانده است که این روزها سر برسند. اما وقتی سر و کله‌شان پیدا شد، وقتی دخترمان، کوچک‌ترین فرزندمان، داشت خانه را برای رفتن به کالج ترک می‌کرد، به نظر رسید انگار همه این‌ها با یک چشم برهم زدن اتفاق افتاده‌اند.

5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.