بریدهای از کتاب کتابفروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا
1403/12/5
صفحۀ 7
اما هرگز در بروز احساساتم انقدر خوب نبودم. فقط زمانی که حس تنهایی می کنم، می توانم اوضاع را سبک سنگین کنم تا بفهمم واقعاً چه احساسی دارم. علاوه بر این صدای ناقوس معبدی که در سرم به صدا درآمده بود، انقدر گوشخراش و بلند بود که حتی نمیتوانستم افکارم را متمرکز کنم.
اما هرگز در بروز احساساتم انقدر خوب نبودم. فقط زمانی که حس تنهایی می کنم، می توانم اوضاع را سبک سنگین کنم تا بفهمم واقعاً چه احساسی دارم. علاوه بر این صدای ناقوس معبدی که در سرم به صدا درآمده بود، انقدر گوشخراش و بلند بود که حتی نمیتوانستم افکارم را متمرکز کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.