بریدهای از کتاب آنی شرلی در جزیره اثر لوسی مود مونتگمری
1403/1/26
صفحۀ 14
گیلبرت گفت: «خسته به نظر می آیی آنی!» - هم خستهام هم اعصابم به هم ریخته. خستهام؛ چون تمام طول روز مشغول خیاطی کردن و بستن چمدانم بودم و اعصابم به هم ریخته؛ چون شش زن به اینجا آمده بودند تا با من خداحافظی کنند هر کدام با حرفهایشان قسمتی از رنگ و بوی زندگی را از بین بردند. آنها کاری کردند که احساس کنم دنیا مثل یکی از صبح های ماه نوامبر، خاکستری، بی نشاط و کسل کننده است.
گیلبرت گفت: «خسته به نظر می آیی آنی!» - هم خستهام هم اعصابم به هم ریخته. خستهام؛ چون تمام طول روز مشغول خیاطی کردن و بستن چمدانم بودم و اعصابم به هم ریخته؛ چون شش زن به اینجا آمده بودند تا با من خداحافظی کنند هر کدام با حرفهایشان قسمتی از رنگ و بوی زندگی را از بین بردند. آنها کاری کردند که احساس کنم دنیا مثل یکی از صبح های ماه نوامبر، خاکستری، بی نشاط و کسل کننده است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.