بریدهای از کتاب اخگری در خاکستر اثر صبا طاهر
1404/5/10
صفحۀ 415
در غلوزنجیر، هنوز ماسکزده، بدون نامم، با داغ ننگ یک خائن. بیآبرو شدهام، حرامزادهای ناخواسته، نوهای بیمصرف، یک قاتل. یک هیچکس. مردی که زندگیاش هیچ معنایی ندارد.
در غلوزنجیر، هنوز ماسکزده، بدون نامم، با داغ ننگ یک خائن. بیآبرو شدهام، حرامزادهای ناخواسته، نوهای بیمصرف، یک قاتل. یک هیچکس. مردی که زندگیاش هیچ معنایی ندارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.