بریده‌ای از کتاب بعد از پایان اثر فریبا وفی

Kimia

Kimia

1404/5/10

بریدۀ کتاب

صفحۀ 220

می‌گفت به صداها، به آدم‌ها، به رؤیاهاش اضافه شده و چشم و گوشش فربه شده. می‌گفت خسته نشدی از این سفرهای ذهنی بیهوده؟ از این آدم‌های تکراری؟ از این فضاهای کهنه؟

می‌گفت به صداها، به آدم‌ها، به رؤیاهاش اضافه شده و چشم و گوشش فربه شده. می‌گفت خسته نشدی از این سفرهای ذهنی بیهوده؟ از این آدم‌های تکراری؟ از این فضاهای کهنه؟

88

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.