بریدهای از کتاب نفرین بال سوخته: رویای رهایی اثر زهرا افشار
2 روز پیش
صفحۀ 170
هورسا لحظهای خندید و پرسید:《خب... پس این یه اعترافه به اینکه شبیه منی؟》 هورمان گفت:《من تا ابد نمیتونم منکر علاقه جنونآمیزم به جهان جادوگری بشم. من، تو، رایان و امثال ما، همگی شیفتههای جادوییم. اما تفاوت شخصیتهامون داستان هامون رو میسازه. ما با هم فرقهای خیلی زیادی داریم.》
هورسا لحظهای خندید و پرسید:《خب... پس این یه اعترافه به اینکه شبیه منی؟》 هورمان گفت:《من تا ابد نمیتونم منکر علاقه جنونآمیزم به جهان جادوگری بشم. من، تو، رایان و امثال ما، همگی شیفتههای جادوییم. اما تفاوت شخصیتهامون داستان هامون رو میسازه. ما با هم فرقهای خیلی زیادی داریم.》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.