بریده‌ای از کتاب یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف

یک مرد ناشناخته
بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

تمسخرهای اورلف و دوستانش هیچ حد و مرزی نداشت و هیچ کس و هیچ چیز از آنها مصون نبود. آن ها اگر درباره دین یا فلسفه یا امور مردم حرف می‌زدند، حرف زدنشان سرشار از تمسخر و طنز بود. در پترزبورگ یک روش تربیتی عجیب و غریب وجود دارد که باعث میشود مردم هر پدیده ای که در این دنیا وجود دارد را به تمسخر بگیرند. آنها حتی از کنار فقر و یا خودکشی هم بدون انداختن یک تکه ی بی مزه نمی گذرند. اما اورلف و دوستانش تنها به جوک گفتن یا مسخره کردن اکتفا نمی کردند. آن‌ها می‌گفتند خدایی وجود ندارد و به هنگام مرگ، انسان کاملا ناپدید می‌شود؛ انسانهای جاودان تنها در آکادمی فرانسه یافت می‌شوند.

تمسخرهای اورلف و دوستانش هیچ حد و مرزی نداشت و هیچ کس و هیچ چیز از آنها مصون نبود. آن ها اگر درباره دین یا فلسفه یا امور مردم حرف می‌زدند، حرف زدنشان سرشار از تمسخر و طنز بود. در پترزبورگ یک روش تربیتی عجیب و غریب وجود دارد که باعث میشود مردم هر پدیده ای که در این دنیا وجود دارد را به تمسخر بگیرند. آنها حتی از کنار فقر و یا خودکشی هم بدون انداختن یک تکه ی بی مزه نمی گذرند. اما اورلف و دوستانش تنها به جوک گفتن یا مسخره کردن اکتفا نمی کردند. آن‌ها می‌گفتند خدایی وجود ندارد و به هنگام مرگ، انسان کاملا ناپدید می‌شود؛ انسانهای جاودان تنها در آکادمی فرانسه یافت می‌شوند.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.