بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 212

+خانم سورمه -سورملینا +خانم سورملینا، اجازه می‌دهید من شمارا دوست داشته باشم؟! سورمه ایستاد لبخند زد و زبانش را به آرامی به لب بالا کشید و گفت اختیار دارید آن وقت آیدین اورا بوسید با تمام محبت اورا همچون سرزمینی از پیش تعیین شده از آن خود کرد و بر آن پا گذاشت

+خانم سورمه -سورملینا +خانم سورملینا، اجازه می‌دهید من شمارا دوست داشته باشم؟! سورمه ایستاد لبخند زد و زبانش را به آرامی به لب بالا کشید و گفت اختیار دارید آن وقت آیدین اورا بوسید با تمام محبت اورا همچون سرزمینی از پیش تعیین شده از آن خود کرد و بر آن پا گذاشت

19

16

(0/1000)

نظرات

این تکه
یکی از قشنگترین قسمتای سمفونی مردگان بود...
دوباره حس و حالشو زنده کردید
دست مریزاد 
16

1

کاملا درسته 
بعضی کتاب ها با شخصیت هاشون هستند که قشنگ میشن یکی از جذاب ترین زوج های کتاب ها آیدین و سورملینا هستند که شاید عشقشون از ذهن خیلی ها پاک نشه  

1

آره واقعا
گاهی وقتا زیبایی خودشو از آیینه بیرون میندازه 🙂
@Dokhtarake_ketabkhan 

1

پشت این جمله حرفی داشت که باید درموردش فکر کنم هنوز چیزی به ذهنم نرسیده 
@Lighthouse 

1