بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

ریحان

ریحان

1404/5/21

بریدۀ کتاب

صفحۀ 175

فکر می‌کرد آدم‌ها بیهوده راه می‌روند. همه چیز جور دیگری بود، رنگ‌ها واقعی نبودند و زمان کند می‌گذشت. صبح، ظهر، شب.

فکر می‌کرد آدم‌ها بیهوده راه می‌روند. همه چیز جور دیگری بود، رنگ‌ها واقعی نبودند و زمان کند می‌گذشت. صبح، ظهر، شب.

95

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.