بریدهای از کتاب من او اثر رضا امیرخانی
1403/11/22
صفحۀ 150
من از خدای جاهای ساده و زیبا خیلی خوشم میآید. از خدای مسجدها، حسینیهها، کلیساها، کوهها و حتا مغازههای ساده. برعکس از خدای جاهای پر زرق و برق و از آن خداهای دهاتی خر کن لجم میگیرد. به نظرم آنها اصلاً خدا نیستند. فقط کارشان این است که غریبها را هاج و واج کنند و سرشان را با دو تا آجرِ ابلق و کاشیِ فیروزهای شیره بمالند. این خدا چه توفیر میکند با کسبه شاهعبدالعظیم و دریانیِ دونبش؟
من از خدای جاهای ساده و زیبا خیلی خوشم میآید. از خدای مسجدها، حسینیهها، کلیساها، کوهها و حتا مغازههای ساده. برعکس از خدای جاهای پر زرق و برق و از آن خداهای دهاتی خر کن لجم میگیرد. به نظرم آنها اصلاً خدا نیستند. فقط کارشان این است که غریبها را هاج و واج کنند و سرشان را با دو تا آجرِ ابلق و کاشیِ فیروزهای شیره بمالند. این خدا چه توفیر میکند با کسبه شاهعبدالعظیم و دریانیِ دونبش؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.