بریده‌ای از کتاب ایده دانشگاه اثر کارل یاسپرس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 70

هر دوران تاریخی و تمدن خاص می‌تواند به خودآگاهی حقیقی خود دست‌ یابد اما فقط وقتی که اعضای متفکر آن با زمانه‌ی خود در «داد و ستد» باشند؛ وقتی که با انسان‌های خلاق و متفکر در ارتباط باشند. دانشگاه در پس‌زمینه‌ی تعریف‌ناپذیرِ فضای فکری، یعنی داد و ستدی انسانی که نمی‌توان آن را با عمل اراده یا سازماندهی ایجاد کرد بلکه صرفا می‌توان گفت هست یا نیست، وجود می‌یابد. گروه‌ها و روابط فکری محاسبه‌ناپذیر در آن شکل می‌گیرند. دانشگاه بی‌اثر و بی‌خاصیت خواهد بود اگر این خونِ حیات‌بخشِ انسانی-فکری در رگ‌های آن جریان نداشته باشد یا اگر فضل‌فروشان بی‌فرهنگ که چیزهایی می‌دانند و می‌خوانند که هیچ ربطی به وجود انسانی‌شان ندارد دانشگاه‌ها را پر کرده باشند. دانشگاه بی‌خاصیت می‌ماند اگر لغت‌شناسان و نه فیلسوفان در آن سروری کنند، اگر تکنولوژی جای تئوری را و داده‌ها جای ایده‌ها را در آن بگیرد.

هر دوران تاریخی و تمدن خاص می‌تواند به خودآگاهی حقیقی خود دست‌ یابد اما فقط وقتی که اعضای متفکر آن با زمانه‌ی خود در «داد و ستد» باشند؛ وقتی که با انسان‌های خلاق و متفکر در ارتباط باشند. دانشگاه در پس‌زمینه‌ی تعریف‌ناپذیرِ فضای فکری، یعنی داد و ستدی انسانی که نمی‌توان آن را با عمل اراده یا سازماندهی ایجاد کرد بلکه صرفا می‌توان گفت هست یا نیست، وجود می‌یابد. گروه‌ها و روابط فکری محاسبه‌ناپذیر در آن شکل می‌گیرند. دانشگاه بی‌اثر و بی‌خاصیت خواهد بود اگر این خونِ حیات‌بخشِ انسانی-فکری در رگ‌های آن جریان نداشته باشد یا اگر فضل‌فروشان بی‌فرهنگ که چیزهایی می‌دانند و می‌خوانند که هیچ ربطی به وجود انسانی‌شان ندارد دانشگاه‌ها را پر کرده باشند. دانشگاه بی‌خاصیت می‌ماند اگر لغت‌شناسان و نه فیلسوفان در آن سروری کنند، اگر تکنولوژی جای تئوری را و داده‌ها جای ایده‌ها را در آن بگیرد.

8

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.