بریده‌ای از کتاب زمانی که هم سفر ونگوگ بودم اثر محمدرضا مرزوقی

Satoru

Satoru

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 172

خیلی عجیبه. با اینکه آدم می‌دونه آخر هر قصه چی می‌شه، ولی بازم دلش می‌گیره. بازم دوست داره آخرش یه جور دیگه تموم بشه.

خیلی عجیبه. با اینکه آدم می‌دونه آخر هر قصه چی می‌شه، ولی بازم دلش می‌گیره. بازم دوست داره آخرش یه جور دیگه تموم بشه.

143

18

(0/1000)

نظرات

joiboy

joiboy

4 روز پیش

🥲✨
1

0

Satoru

Satoru

4 روز پیش

:))) 

1