بریدۀ کتاب

خسرو شیرین
بریدۀ کتاب

صفحۀ 192

_ فردا بعد اذان صبح نیایید مسجد برید ساحل بهمنشیر، طرف چوئِبده! _ برای چه‌کاری؟ _ باید به زن و بچه مردم، به پیرمردها و پیرزن‌ها، به مردم عادی که تا حالا تو شهر موندن کمک کنید تا سالم برسن ماهشهر. _ مگر قرار نیست جنگ به‌زودی تمام بشه؟ _ نه. ئی جنگ حالا حالا ادامه داره. دیو جنگ، کارون‌کارون خون می‌خواد. متوجه شدید؟

_ فردا بعد اذان صبح نیایید مسجد برید ساحل بهمنشیر، طرف چوئِبده! _ برای چه‌کاری؟ _ باید به زن و بچه مردم، به پیرمردها و پیرزن‌ها، به مردم عادی که تا حالا تو شهر موندن کمک کنید تا سالم برسن ماهشهر. _ مگر قرار نیست جنگ به‌زودی تمام بشه؟ _ نه. ئی جنگ حالا حالا ادامه داره. دیو جنگ، کارون‌کارون خون می‌خواد. متوجه شدید؟

9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.