بریدهای از کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی
7 روز پیش
صفحۀ 119
ولی پیرمرد همیشه در اندیشهاش دریا را همچون زن میانگاشت، یا همچون چیزی که مهر و قهر میورزد، و هرگاه کار زشت یا وحشیانهای از او سر میزند از آن رو است که اختیارش با خودش نیست. میپنداشت که مهتاب دریا را میگیرد، چنانکه زنان را میگیرد.
ولی پیرمرد همیشه در اندیشهاش دریا را همچون زن میانگاشت، یا همچون چیزی که مهر و قهر میورزد، و هرگاه کار زشت یا وحشیانهای از او سر میزند از آن رو است که اختیارش با خودش نیست. میپنداشت که مهتاب دریا را میگیرد، چنانکه زنان را میگیرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
