بریده‌ای از کتاب مجموعه ی کامل اشعار نیما یوشیج اثر سیروس طاهباز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 786

ترا من چشم در راهم شباهنگام که می‌گیرند در شاخ "تلاجن" سایه‌ها رنگ سیاهی وزان دل‌خستگانت راست اندوهی فراهم؛ ترا من چشم در راهم. شباهنگام. در آن دم که برجا دره‌ها، چون مرده ماران خفتگانند؛ در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی‌کاهم؛ ترا من چشم در راهم.

ترا من چشم در راهم شباهنگام که می‌گیرند در شاخ "تلاجن" سایه‌ها رنگ سیاهی وزان دل‌خستگانت راست اندوهی فراهم؛ ترا من چشم در راهم. شباهنگام. در آن دم که برجا دره‌ها، چون مرده ماران خفتگانند؛ در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی‌کاهم؛ ترا من چشم در راهم.

34

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.