بریدهای از کتاب و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد اثر مهزاد الیاسی بختیاری
1404/4/9
صفحۀ 141
ولی در مسیر سفرم چیزی جز اجتماعِ سوگوار تجربههای پریده رنگ دستم را نگرفته بود. هر بار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت.
ولی در مسیر سفرم چیزی جز اجتماعِ سوگوار تجربههای پریده رنگ دستم را نگرفته بود. هر بار در زندگی معنایی مییافتم، معنا فقط لحظهای دوام میآورد و بعد در انبوهی از ندانستنهای بسیار دود میشد و به هوا میرفت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.