بریدهای از کتاب آخرین روز یک محکوم به همراه کلود بی نوا اثر ویکتور هوگو
2 روز پیش
صفحۀ 117
افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقا دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبهروی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سوالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد! دردناک است. این که جز او به تسلی و دلجوییِ هیچکس نیاز نداشته باشی، و او در این دنیا تنها کسی باشد که از این موضوع بیخبر است و نمیداند که به دلجوییاش احتیاج داری. 《صفحهی ۱۱۷》
افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقا دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبهروی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سوالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد! دردناک است. این که جز او به تسلی و دلجوییِ هیچکس نیاز نداشته باشی، و او در این دنیا تنها کسی باشد که از این موضوع بیخبر است و نمیداند که به دلجوییاش احتیاج داری. 《صفحهی ۱۱۷》
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.