بریدهای از کتاب زارابل اثر احمد حسن زاده
1404/3/18
صفحۀ 166
فقط دوست داشتم بهتون بگم اون زخمها خیلی مهم هستن..اما اینو هم میدونم که هیچوقت هیچ دوربینی از اون زخمها عکسبرداری نمیکنه. پ.ن: براهنی تو «روزگار دوزخی آقای ایاز» در مورد زخمها خیلی قشنگ میگه: « البته من بعدها به زخمهای خود عادت کردم و آنها را مثل نشانهای درخشان و عزیز با خود به همه جا بردم و بدانها بالیدم و هنوز هم بدانها میبالم.»
فقط دوست داشتم بهتون بگم اون زخمها خیلی مهم هستن..اما اینو هم میدونم که هیچوقت هیچ دوربینی از اون زخمها عکسبرداری نمیکنه. پ.ن: براهنی تو «روزگار دوزخی آقای ایاز» در مورد زخمها خیلی قشنگ میگه: « البته من بعدها به زخمهای خود عادت کردم و آنها را مثل نشانهای درخشان و عزیز با خود به همه جا بردم و بدانها بالیدم و هنوز هم بدانها میبالم.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.