بریده‌ای از کتاب زارابل اثر احمد حسن زاده

سامان

سامان

1404/3/18

بریدۀ کتاب

صفحۀ 166

فقط دوست داشتم بهتون بگم اون زخمها خیلی مهم هستن..اما اینو هم می‌دونم که هیچ‌وقت هیچ دوربینی از اون زخمها عکسبرداری نمی‌کنه. پ.ن: براهنی تو «روزگار دوزخی آقای ایاز» در مورد زخم‌ها خیلی قشنگ می‌گه: « البته من بعدها به زخم‌های خود عادت کردم و آن‌ها را مثل نشانه‌ای درخشان و عزیز با خود به همه جا بردم و بدانها بالیدم و هنوز هم بدانها میبالم.»

فقط دوست داشتم بهتون بگم اون زخمها خیلی مهم هستن..اما اینو هم می‌دونم که هیچ‌وقت هیچ دوربینی از اون زخمها عکسبرداری نمی‌کنه. پ.ن: براهنی تو «روزگار دوزخی آقای ایاز» در مورد زخم‌ها خیلی قشنگ می‌گه: « البته من بعدها به زخم‌های خود عادت کردم و آن‌ها را مثل نشانه‌ای درخشان و عزیز با خود به همه جا بردم و بدانها بالیدم و هنوز هم بدانها میبالم.»

35

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.