بریدۀ کتاب

و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد
بریدۀ کتاب

صفحۀ 75

هنوز از سفر سیر نشده بودیم. به گمانم به لطف دوپامین به احوالی دچار شده بودیم که سفری‌ها را خیلی زود مبتلا می‌کند: لذت دل سپردن به اتفاقاتی که جاده می‌آفریند؛ نشئگی توامان بازیگری روی عظیم‌ترین صحنه‌ی تئاتری که در لحظه آفریده می‌شود و لذت بردن از تنها تماشاچیِ آن بودن. به خاطر همین است که اهلِ سفر اهل دَم می‌شوند. کنارگذاشتنِ توهم آگاهی از لحظه‌ای که هنوز نرسیده، هزارتویی از لحظات می‌آفریند که احتمالِ خلقِ شادی، غم، خنده، گریه، ترس و امنیت خاطر به یک اندازه است. یک دقیقه بعد چه داستانی در انتطارت است؟ امشب قرار است کجا بخوابی؟ هفته‌ی بعد کجا خواهی بود؟ هیچ‌کدام معلوم نیست و تو دوست داری ببینی نمایش بعدی چه خواهد بود.

هنوز از سفر سیر نشده بودیم. به گمانم به لطف دوپامین به احوالی دچار شده بودیم که سفری‌ها را خیلی زود مبتلا می‌کند: لذت دل سپردن به اتفاقاتی که جاده می‌آفریند؛ نشئگی توامان بازیگری روی عظیم‌ترین صحنه‌ی تئاتری که در لحظه آفریده می‌شود و لذت بردن از تنها تماشاچیِ آن بودن. به خاطر همین است که اهلِ سفر اهل دَم می‌شوند. کنارگذاشتنِ توهم آگاهی از لحظه‌ای که هنوز نرسیده، هزارتویی از لحظات می‌آفریند که احتمالِ خلقِ شادی، غم، خنده، گریه، ترس و امنیت خاطر به یک اندازه است. یک دقیقه بعد چه داستانی در انتطارت است؟ امشب قرار است کجا بخوابی؟ هفته‌ی بعد کجا خواهی بود؟ هیچ‌کدام معلوم نیست و تو دوست داری ببینی نمایش بعدی چه خواهد بود.

3

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.