بریده‌ای از کتاب صراط اثر علی صفایی حائری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 155

در روايت است كه موسى مريض شد، دنبال درمان نرفت كه مى‌خواهم تو شفايم بدهى. به او گفتند كه آيا مى‌خواهى به خاطر توكل تو، اثر و خاصيتى را كه در داروها گذاشته‌ام باطل كنم. تو دارو را بخور، كه من تو را شفا داده‌ام، كه اين شيرهاى آب هر چه دارند از چشمه‌هاست، از بى‌نهايت و از خودشان ندارند.

در روايت است كه موسى مريض شد، دنبال درمان نرفت كه مى‌خواهم تو شفايم بدهى. به او گفتند كه آيا مى‌خواهى به خاطر توكل تو، اثر و خاصيتى را كه در داروها گذاشته‌ام باطل كنم. تو دارو را بخور، كه من تو را شفا داده‌ام، كه اين شيرهاى آب هر چه دارند از چشمه‌هاست، از بى‌نهايت و از خودشان ندارند.

14

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.