بریدۀ کتاب
1402/9/26
صفحۀ 166
با کمال تأسف یکی از مظاهر تجدد ما[1] این است که یک حسی در میان بعضی طبقات ما و خصوصاً در میان بعضی از خانمها پیدا شده که خیال میکنند اسمهای اسلامی دیگر کهنه شده است و به شخصیت آنها ضربه میزند که بعد از این اسم بچهاش را حسن یا حسین بگذارد (با اینکه ایمان به امام حسن و امام حسین دارد)، اسم بچهاش را علی، احمد، مصطفی، مرتضی، ابوالقاسم، رضا، کاظم، صادق، باقر و اسمهای انبیا: ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، موسی و عیسی بگذارد. مثل اینکه خیال میکنیم که اینها دیگر کهنه شده و مانعی هم ندارد، مسلمانی که به این حرفها نیست، حالا من به جای این اسمها میآیم اسمی مثلًا از گبرهای سه هزار و چهارهزارسال پیش میگذارم. خیر، مسلمانی شوخیبردار نیست. اسلام هم به ما نیاز ندارد که بخواهد با ما صلح و مصالحه کند که حالا از این یکی گذشتم. یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را که اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری کنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم. از دست دادن تدریجی شعارها باعث میشود که بعد خود محتوا را از دست بدهیم. من هم قبول دارم ماهیت و واقعیت اسلام هرگز به این مطلب نیست که من اسمم حسن باشد یا کامران. اینقدر اشخاصی بودهاند که اسمشان حسن و حسین و احمد بوده که کمر اسلام را شکستهاند. ممکن است اسم من یک اسم غیر اسلامی باشد ولی عملًا من مسلمان واقعی باشم. من منکر این مطلب نیستم؛ نمیگویم هرکسی با اسم مسلمان میشود و هرکسی با اسم از اسلام خارج میشود؛ ولی عرض میکنم که این خودش یک حسابی است در دنیای اسلام که ما این اسمها را به عنوان ظرفها باید حفظ کنیم تا محتوا و مظروف را از دست ندهیم. استاد مطهری، پانزده گفتار، ص166
با کمال تأسف یکی از مظاهر تجدد ما[1] این است که یک حسی در میان بعضی طبقات ما و خصوصاً در میان بعضی از خانمها پیدا شده که خیال میکنند اسمهای اسلامی دیگر کهنه شده است و به شخصیت آنها ضربه میزند که بعد از این اسم بچهاش را حسن یا حسین بگذارد (با اینکه ایمان به امام حسن و امام حسین دارد)، اسم بچهاش را علی، احمد، مصطفی، مرتضی، ابوالقاسم، رضا، کاظم، صادق، باقر و اسمهای انبیا: ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، موسی و عیسی بگذارد. مثل اینکه خیال میکنیم که اینها دیگر کهنه شده و مانعی هم ندارد، مسلمانی که به این حرفها نیست، حالا من به جای این اسمها میآیم اسمی مثلًا از گبرهای سه هزار و چهارهزارسال پیش میگذارم. خیر، مسلمانی شوخیبردار نیست. اسلام هم به ما نیاز ندارد که بخواهد با ما صلح و مصالحه کند که حالا از این یکی گذشتم. یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را که اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری کنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم. از دست دادن تدریجی شعارها باعث میشود که بعد خود محتوا را از دست بدهیم. من هم قبول دارم ماهیت و واقعیت اسلام هرگز به این مطلب نیست که من اسمم حسن باشد یا کامران. اینقدر اشخاصی بودهاند که اسمشان حسن و حسین و احمد بوده که کمر اسلام را شکستهاند. ممکن است اسم من یک اسم غیر اسلامی باشد ولی عملًا من مسلمان واقعی باشم. من منکر این مطلب نیستم؛ نمیگویم هرکسی با اسم مسلمان میشود و هرکسی با اسم از اسلام خارج میشود؛ ولی عرض میکنم که این خودش یک حسابی است در دنیای اسلام که ما این اسمها را به عنوان ظرفها باید حفظ کنیم تا محتوا و مظروف را از دست ندهیم. استاد مطهری، پانزده گفتار، ص166
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.