بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 131

می‌دانست ده دقیقه‌ای دیرتر از ساعت مقرر در یادداشت توماس رسیده. وارد کافه شد. در اولین نگاه چهره‌‌ی دوست قدیمی خورد را دید. چهره‌ی خونسرد، شوخ و بی‌خیال فرانس. دوست فرانسوی پیراهن سفید به تن داشت و شلوار و کاپشن لی آبی پوشیده بود. فرانس ایستاد و حافظ نزدیک او شد. همدیگر را در آغوش گرفتند. _ چطوری اَبرقهرمان ایرانی ؟

می‌دانست ده دقیقه‌ای دیرتر از ساعت مقرر در یادداشت توماس رسیده. وارد کافه شد. در اولین نگاه چهره‌‌ی دوست قدیمی خورد را دید. چهره‌ی خونسرد، شوخ و بی‌خیال فرانس. دوست فرانسوی پیراهن سفید به تن داشت و شلوار و کاپشن لی آبی پوشیده بود. فرانس ایستاد و حافظ نزدیک او شد. همدیگر را در آغوش گرفتند. _ چطوری اَبرقهرمان ایرانی ؟

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.