بریدهای از کتاب تاریخ اسلام (از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلامی (ص)) اثر مهدی پیشوایی
1402/11/29
صفحۀ 317
قاضى نعمان مغربى مصرى (ابوحنيفه نعمان بن محمد تميمى، م ۳۶۳ ه. ق) تنها كسى است كه از روايات طبرى، بيش از هفتاد و پنج روايت در فضايل على عليه السلام در كتاب شرح الأخبار فى فضائل الأئمّة الأطهار آورده و از اين رهگذر مطالب طبرى را به آيندگان منتقل كرده است. [۴] او مى گويد: «اين كتاب، كتاب جالبى است كه طبرى در آن فضايل على عليه السلام را به تفصيل آورده است. » [۵] قاضى نعمان پس از بيان انگيزۀ طبرى در تأليف اين كتاب [۶] اضافه مى كند: طبرى در اين كتاب بابى را به ولايت على عليه السلام اختصاص داده و در آن، روايات صحيحى را از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آورده كه آن حضرت چه قبل از حجّة الوداع و چه بعد از آن فرمود: «من كنت مولاه فعلىٌّ مولاه، اللهمّ والِ من والاه و عادِ من عاداه و انصُر من نصره و اخذُل من خذله و نيز فرمود: علىٌّ أميرالمؤمنين، علىٌّ أخىٖ، علىٌّ وزيرىٖ، علىٌّ وصيّىٖ، علىٌّ خليفتىٖ على امَّتىٖ مِن بعدىٖ، علىٌّ أولىَ الناس بالناسِ من بعدىٖ و امثال اينها كه جانشينى على را براى آن حضرت اثبات مى كند و نشان مى دهد كه مى بايست امت، رهبرى را به او واگذار كنند و كسى از او جلو نيفتد و بر او امارت نكند. » [۱] ---------- [۴]: . اين كتاب در سال ۱۴۱۴ ه. ق، توسط مؤسسۀ نشر اسلامى در قم در سه جلد چاپ شده و در جلد اول آن از صفحۀ ۱۳۰ به بعد روايات طبرى نقل شده است. [۵]: . و هو كتاب لطيف بسط فيه ذكر فضائل على عليه السلام. (پيشين، ج ۱، ص ۱۳۰. ) [۶]: . پيشين، ج ۱، ص ۱۳۰. انگيزۀ وى اين بوده كه اطلاع يافت يكى از علماى بغداد حديث غدير را انكار كرده و ادعا نموده است كه على دربازگشت از حجّة الوداع همراه رسول خدا نبوده و در يمن بوده است. طبرى از اين سخن ناراحت شد و كتاب الولاية را در ردّ او نوشت و در آن، طرق حديث غدير را بيان و صحت آن را اثبات نمود. (شرح الأخبار، ج ۱، ص ۱۳۰؛ ياقوت حموى، معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۸۴-۸۵. ) به گفتۀ حافظ ابن عساكر و شمس الدين محمد ذهبى، شخص ياد شده، ابوبكر بن ابى داود [سليمان بن اشعث] سجستانى [مؤلف سنن] بوده است. (تاريخ مدينه دمشق، تحقيق على شيرى، بيروت: دارالفكر، ط ۱، ۱۴۱۸ ه، ج ۵۲، ص ۱۹۷-۱۹۸؛ تاريخ الاسلام، حوادث سال ۳۱۰، ص ۲۱۳؛ تذكرة الحفاظ، داراحياء التراث العربى، ج ۲، ص ۷۱۳. ) ابوبكر بن ابى داود متهم به بغض على بن ابى طالب بوده است. (تاريخ مدينة دمشق، ج ۲۹، ص ۸۷؛ ميزان الاعتدال، ج ۲، ص ۴۳۴؛ تاريخ بغداد، ج ۹، ص ۴۶۷-۴۶۸. ) [۱]: . شرح الأخبار، ج ۱، ص ۱۳۴-۱۳۵. همچنين براى آگاهى بيشتر پيرامون كتاب الولاية ر. ك: پاره هاى بر جاى ماندۀ كتاب فضائل على بن ابى طالب، رسول جعفريان، فصلنامۀ ميقات حج، شمارۀ ۳۴.
قاضى نعمان مغربى مصرى (ابوحنيفه نعمان بن محمد تميمى، م ۳۶۳ ه. ق) تنها كسى است كه از روايات طبرى، بيش از هفتاد و پنج روايت در فضايل على عليه السلام در كتاب شرح الأخبار فى فضائل الأئمّة الأطهار آورده و از اين رهگذر مطالب طبرى را به آيندگان منتقل كرده است. [۴] او مى گويد: «اين كتاب، كتاب جالبى است كه طبرى در آن فضايل على عليه السلام را به تفصيل آورده است. » [۵] قاضى نعمان پس از بيان انگيزۀ طبرى در تأليف اين كتاب [۶] اضافه مى كند: طبرى در اين كتاب بابى را به ولايت على عليه السلام اختصاص داده و در آن، روايات صحيحى را از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آورده كه آن حضرت چه قبل از حجّة الوداع و چه بعد از آن فرمود: «من كنت مولاه فعلىٌّ مولاه، اللهمّ والِ من والاه و عادِ من عاداه و انصُر من نصره و اخذُل من خذله و نيز فرمود: علىٌّ أميرالمؤمنين، علىٌّ أخىٖ، علىٌّ وزيرىٖ، علىٌّ وصيّىٖ، علىٌّ خليفتىٖ على امَّتىٖ مِن بعدىٖ، علىٌّ أولىَ الناس بالناسِ من بعدىٖ و امثال اينها كه جانشينى على را براى آن حضرت اثبات مى كند و نشان مى دهد كه مى بايست امت، رهبرى را به او واگذار كنند و كسى از او جلو نيفتد و بر او امارت نكند. » [۱] ---------- [۴]: . اين كتاب در سال ۱۴۱۴ ه. ق، توسط مؤسسۀ نشر اسلامى در قم در سه جلد چاپ شده و در جلد اول آن از صفحۀ ۱۳۰ به بعد روايات طبرى نقل شده است. [۵]: . و هو كتاب لطيف بسط فيه ذكر فضائل على عليه السلام. (پيشين، ج ۱، ص ۱۳۰. ) [۶]: . پيشين، ج ۱، ص ۱۳۰. انگيزۀ وى اين بوده كه اطلاع يافت يكى از علماى بغداد حديث غدير را انكار كرده و ادعا نموده است كه على دربازگشت از حجّة الوداع همراه رسول خدا نبوده و در يمن بوده است. طبرى از اين سخن ناراحت شد و كتاب الولاية را در ردّ او نوشت و در آن، طرق حديث غدير را بيان و صحت آن را اثبات نمود. (شرح الأخبار، ج ۱، ص ۱۳۰؛ ياقوت حموى، معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۸۴-۸۵. ) به گفتۀ حافظ ابن عساكر و شمس الدين محمد ذهبى، شخص ياد شده، ابوبكر بن ابى داود [سليمان بن اشعث] سجستانى [مؤلف سنن] بوده است. (تاريخ مدينه دمشق، تحقيق على شيرى، بيروت: دارالفكر، ط ۱، ۱۴۱۸ ه، ج ۵۲، ص ۱۹۷-۱۹۸؛ تاريخ الاسلام، حوادث سال ۳۱۰، ص ۲۱۳؛ تذكرة الحفاظ، داراحياء التراث العربى، ج ۲، ص ۷۱۳. ) ابوبكر بن ابى داود متهم به بغض على بن ابى طالب بوده است. (تاريخ مدينة دمشق، ج ۲۹، ص ۸۷؛ ميزان الاعتدال، ج ۲، ص ۴۳۴؛ تاريخ بغداد، ج ۹، ص ۴۶۷-۴۶۸. ) [۱]: . شرح الأخبار، ج ۱، ص ۱۳۴-۱۳۵. همچنين براى آگاهى بيشتر پيرامون كتاب الولاية ر. ك: پاره هاى بر جاى ماندۀ كتاب فضائل على بن ابى طالب، رسول جعفريان، فصلنامۀ ميقات حج، شمارۀ ۳۴.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.