بریده‌ای از کتاب آتش بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت اثر نادر ابراهیمی

5

4

(0/1000)

نظرات

این ترانه را یکی از دوستان خوب آلنی، شاعری به نام حیدر رفانی ساخته بود و یکی از یاران مهربان و خوش صدای آلنی به نام گل نراقی که سوار کار زبده یی بود و گهگاه در میدانهای اسب در کنار آلتی می تاخت خوانده بود ـ به خاطر بشارتی اما نه به خاطر حزب بدکاری که بشارتی و ده ها دلاور همچون او را رایگان به دژخیمان پهلوی سپرده بود؛ فروخته بود.

فروخته بود فروخته بود...

مرا ببوس»، ترانه یی شد که جملگی آرمان خواهان و عاشقان آزادی در سراسر ایران آن را زمزمه میکردند و تیری شد زهر آلود و سوزنده در

قلب نظام دژخیمان....

مردم کوچه میدانستند و میگفتند که این ترانه از زبان سرهنگ بشارتی ست، خطاب به تنها دختر کوچکش سولماز در شب قبل از اعدام

0