بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

Niki

Niki

1403/1/15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

خواه صبح بود یا شب، خواه جمعه یا یکشنبه، فرقی نداشت، وضع و حال همان بود که بود: همان درد خوره وار و کاستی ناپذیر و جانکاه، که لحظه ای بند نمی آمد، همان وقوف بر عمری که چراغ آن رو به خاموشی محتوم نهاده بود اما هنوز خاموش نشده بود، همان نزدیک شدن آن موجود خوفناک و منفور یعنی عزراییل که یگانه حقیقت بود،و همان دروغ همیشگی.

خواه صبح بود یا شب، خواه جمعه یا یکشنبه، فرقی نداشت، وضع و حال همان بود که بود: همان درد خوره وار و کاستی ناپذیر و جانکاه، که لحظه ای بند نمی آمد، همان وقوف بر عمری که چراغ آن رو به خاموشی محتوم نهاده بود اما هنوز خاموش نشده بود، همان نزدیک شدن آن موجود خوفناک و منفور یعنی عزراییل که یگانه حقیقت بود،و همان دروغ همیشگی.

34

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.