بریدهای از کتاب عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه اثر جولیان بارنز
1403/10/2
صفحۀ 114
ما به اعماق خواب ها پایین می رویم و به اعماق خاطرات،و بله،درست است،خاطرات قدیمی تر باز می گردند اما در این حیص و بیص،ما ترس خورده شده ایم و من مطمئن نیستم آنچه به یاد می آید دقیقا همان خاطره باشد.چطور می تواند همان خاطره باشد وقتی کسی که در آنجا در آن لحظه حضور داشته نیست که تاییدش کند.هرچه کردیم،هرجا رفتیم،با هرکه آشنا شدیم،هرچه احساس کردیم،جوری که باهم بودیم،همهاش.((ما))حالا آب رفته است به ((من)).
ما به اعماق خواب ها پایین می رویم و به اعماق خاطرات،و بله،درست است،خاطرات قدیمی تر باز می گردند اما در این حیص و بیص،ما ترس خورده شده ایم و من مطمئن نیستم آنچه به یاد می آید دقیقا همان خاطره باشد.چطور می تواند همان خاطره باشد وقتی کسی که در آنجا در آن لحظه حضور داشته نیست که تاییدش کند.هرچه کردیم،هرجا رفتیم،با هرکه آشنا شدیم،هرچه احساس کردیم،جوری که باهم بودیم،همهاش.((ما))حالا آب رفته است به ((من)).
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.