بریدۀ کتاب
1403/8/21
صفحۀ 99
ارادهٔ خدا و مشیّت خدا_ در موارد معمولی البته_ جز در قالب علتهای طبیعی و عادی جلوهگری نمیکند. شما اگر چنانچه خواستید، تصمیم گرفتید، پای یک سخن هدایتگر و روشنگر نشستید و هدایت شدید، خدا خواسته بود که هدایت بشوید. همین شما اگر تنبلی کردید، اگر سستی کردید، اگر راهِ فهمیدن را روی خودتان بستید، خدا اراده کرده بود که شما نفهمید. اراده کردن خدا به این معناست که وسایل و اسباب عادی پیش آمده یا نیامده؛ اگر با ارادهٔ شما، با خواست شما وسایل و علل عادی، پیش آمده برای انجام گرفتن این معلول، اینجا خدا خواسته، اگر چنانچه شما نخواستید، پیداست که خدا نخواسته؛ نه اینکه نخواستن خدا موجب بشود شما اراده نکنید، نه، شما در اراده کردن آزادید. خدا نخواسته یعنی علت لازم مترتّب نشده، این معنی خدا نخواسته. خب، چرا نمیگوییم علت لازم مترتّب نشده، میگوییم خدا نخواسته؟ برای خاطر اینکه به وجودآورندهٔ علتها و خاصیتبخشِ علتها خدا بود.
ارادهٔ خدا و مشیّت خدا_ در موارد معمولی البته_ جز در قالب علتهای طبیعی و عادی جلوهگری نمیکند. شما اگر چنانچه خواستید، تصمیم گرفتید، پای یک سخن هدایتگر و روشنگر نشستید و هدایت شدید، خدا خواسته بود که هدایت بشوید. همین شما اگر تنبلی کردید، اگر سستی کردید، اگر راهِ فهمیدن را روی خودتان بستید، خدا اراده کرده بود که شما نفهمید. اراده کردن خدا به این معناست که وسایل و اسباب عادی پیش آمده یا نیامده؛ اگر با ارادهٔ شما، با خواست شما وسایل و علل عادی، پیش آمده برای انجام گرفتن این معلول، اینجا خدا خواسته، اگر چنانچه شما نخواستید، پیداست که خدا نخواسته؛ نه اینکه نخواستن خدا موجب بشود شما اراده نکنید، نه، شما در اراده کردن آزادید. خدا نخواسته یعنی علت لازم مترتّب نشده، این معنی خدا نخواسته. خب، چرا نمیگوییم علت لازم مترتّب نشده، میگوییم خدا نخواسته؟ برای خاطر اینکه به وجودآورندهٔ علتها و خاصیتبخشِ علتها خدا بود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.