بریدهای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی
1403/10/11
صفحۀ 20
من وقتی با خانم ها رو به رو می شوم دست و پای خودم را گم میکنم . جای انکار نیست . آرامشم را از دست داده ام . اگر بازویم می لرزد برای این است که هیچ وقت دست ظریف و قشنگی مثل دست شما آن را نگرفته . من عادت حرف زدن با خانم ها را از دست داده ام یعنی هیچ وقت هم این عادت را نداشته بودم . من خیلی تنهایم ... حتی نمی دانم چطور باید با خانم ها حرف زد .
من وقتی با خانم ها رو به رو می شوم دست و پای خودم را گم میکنم . جای انکار نیست . آرامشم را از دست داده ام . اگر بازویم می لرزد برای این است که هیچ وقت دست ظریف و قشنگی مثل دست شما آن را نگرفته . من عادت حرف زدن با خانم ها را از دست داده ام یعنی هیچ وقت هم این عادت را نداشته بودم . من خیلی تنهایم ... حتی نمی دانم چطور باید با خانم ها حرف زد .
(0/1000)
Yekta
1403/12/16
0