بریدهای از کتاب بیچارگان اثر فیودور داستایفسکی
1404/4/30
صفحۀ 12
میدانی، عزیزم، شرم آور است که آدم پول چایی اش را نداشته باشد؛ آدمهایی که اینجا هستند وضعشان خوب است، برای همین آدم خجالت میکشد. (وارنکا)، آدم چایی را به خاطر دیگران میخورد، به خاطر حفظ ظاهر، به خاطر آبرو. وگرنه من خودم اهمیتی نمیدهم، من آدم سختگیری نیستم. بگذار اینطوری بگویم: آدم باید پولی توی جیبش داشته باشد، پولی برای چکمههایش و پولی برای لباسهایش - فکر میکنی چیزی هم میماند؟
میدانی، عزیزم، شرم آور است که آدم پول چایی اش را نداشته باشد؛ آدمهایی که اینجا هستند وضعشان خوب است، برای همین آدم خجالت میکشد. (وارنکا)، آدم چایی را به خاطر دیگران میخورد، به خاطر حفظ ظاهر، به خاطر آبرو. وگرنه من خودم اهمیتی نمیدهم، من آدم سختگیری نیستم. بگذار اینطوری بگویم: آدم باید پولی توی جیبش داشته باشد، پولی برای چکمههایش و پولی برای لباسهایش - فکر میکنی چیزی هم میماند؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.