بریدۀ کتاب
1402/12/15
3.6
19
صفحۀ 117
چشمهایم را بستم و شمارش معکوس را حس کردم.فنری تحت فشار،قطرهای روی نوک قندیلی خودش را نگهداشته،زمانش سر رسید.... چه قدر خوب حس انتظار را منتقل میکنه.... خدا...باید برای این بشر ایستاده دست زد...
چشمهایم را بستم و شمارش معکوس را حس کردم.فنری تحت فشار،قطرهای روی نوک قندیلی خودش را نگهداشته،زمانش سر رسید.... چه قدر خوب حس انتظار را منتقل میکنه.... خدا...باید برای این بشر ایستاده دست زد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.