بریدۀ کتاب

درباره تقسیم کار اجتماعی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 435

لااقل باید در قسمت اعظم موارد، وفای به تعهدات خودجوشانه باشد. چنانچه قراردادها تنها بیاری زور و یا از ترس قدرت به مرحله اجرا درآیند، روشن است که همبستگی قراردادی ناپایدار خواهد بود. یک نظم کاملا خارجی به دشواری میتواند، کشاکش‌های عمومی را مخفی نگاه دارد، کشاکش‌هائی که بتوانند برای مدتی نامحدود حفظ شوند. مدعی خواهد گفت که برای رفع این نگرانی کافی است که قراردادها آزادانه مورد قبول واقع شوند، این مطلب حقیقت دارد، اما مشکل را حل نمی‌کند، زیرا چه چیزی سازنده قبول و رضای آزادانه است؟ در این خصوص رضایت شفاهی یا کتبی یک دلیل کافی نیست، زیرا میتوان که با زور و جبر نیز رضایت داد. پس باید وجود هرگونه اجباری منتفی باشد، زیرا اجبار فقط عبارت از استعمال مستقیم زور و جبر نیست، چه زور و جبر غیر مستقیم نیز آزادی را کاملا از میان می‌برد. [...] چگونه ممکن است که این تعهد را در صورتی معتبر خواند که من برای بدست آوردنش از وضعیتی استفاده کرده‌ام که البته علتش نبوده‌ام ولی این وضعیت دیگری را در وضعی قرار داده است که یا تسلیم من شود و یا بمیرد؟

لااقل باید در قسمت اعظم موارد، وفای به تعهدات خودجوشانه باشد. چنانچه قراردادها تنها بیاری زور و یا از ترس قدرت به مرحله اجرا درآیند، روشن است که همبستگی قراردادی ناپایدار خواهد بود. یک نظم کاملا خارجی به دشواری میتواند، کشاکش‌های عمومی را مخفی نگاه دارد، کشاکش‌هائی که بتوانند برای مدتی نامحدود حفظ شوند. مدعی خواهد گفت که برای رفع این نگرانی کافی است که قراردادها آزادانه مورد قبول واقع شوند، این مطلب حقیقت دارد، اما مشکل را حل نمی‌کند، زیرا چه چیزی سازنده قبول و رضای آزادانه است؟ در این خصوص رضایت شفاهی یا کتبی یک دلیل کافی نیست، زیرا میتوان که با زور و جبر نیز رضایت داد. پس باید وجود هرگونه اجباری منتفی باشد، زیرا اجبار فقط عبارت از استعمال مستقیم زور و جبر نیست، چه زور و جبر غیر مستقیم نیز آزادی را کاملا از میان می‌برد. [...] چگونه ممکن است که این تعهد را در صورتی معتبر خواند که من برای بدست آوردنش از وضعیتی استفاده کرده‌ام که البته علتش نبوده‌ام ولی این وضعیت دیگری را در وضعی قرار داده است که یا تسلیم من شود و یا بمیرد؟

1

0

(0/1000)

نظرات

دورکیم در این فصل از کتاب سوم که عنوان تقسیم اجباری کار را دارد، به شکلی از اشکال غیرعادی (هرچند دورکیم در ابتدای کتاب سوم از استثنایی بودن این اشکال سخن می‌گوید اما می‌توان از ادامه‌ی همین سخنان خودش این گونه برداشت کرد که منظور از آن بیشتر بیمارگونگی این اشکال است تا لزوما فراوانی کمتر نسبت به اشکال به اصطلاح عادی) تقسیم کار می‌پردازد که در آن نابرابری‌هایی بیش از نابرابری‌های خارجی، در تقسیم کار دخالت دارند. این همان موضوعی‌ست که دورکیم در مقدمه‌ی چاپ دوم توجه بیشتری به آن کرده و همانجا از فقر مادرزاد به عنوان یکی از این نابرابری‌های غیر طبیعی سخن به میان آورده. در اینجا مشخصا صحبت از وضعیتی‌ست که کارگر مجبور به کار کردن با شرایطی مشخص است. نه به خاطر تهدید مستقیم صاحب سرمایه، بلکه به خاطر این که اگر این شرایط را نپذیرد، نمی‌تواند کار دیگری پیدا کند و امرار معاش غیر ممکن می‌شود.
دورکیم نه تنها معتقد است نابرابری‌های غیر طبیعی نباید در تقسیم کار دخالت کنند، بلکه وظیفه‌ی جوامع ترقی‌یافته‌تر می‌داند که نقش نابرابری‌های طبیعی را هم کاهش دهند.

0