بریده‌ای از کتاب رویا اثر مجید غروی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 22

امیر نیز به استعاره از مادر رویا سخن گفته بود: نگینی سیاه در دل ظلماتی که هیچ زنده‌ای در آن نزیسته بود مگر آن که از نخست کور بوده باشد؛ پس عالم را بی‌اعتنا به احوال خویش یافت و سالیان دراز به احوال آن بی‌اعتنا ماند.

امیر نیز به استعاره از مادر رویا سخن گفته بود: نگینی سیاه در دل ظلماتی که هیچ زنده‌ای در آن نزیسته بود مگر آن که از نخست کور بوده باشد؛ پس عالم را بی‌اعتنا به احوال خویش یافت و سالیان دراز به احوال آن بی‌اعتنا ماند.

10

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.