بریدهای از کتاب ماخونیک اثر محسن فاتحی
1403/11/27
صفحۀ 392
ماخونیک که میخندید آفاق میخندید. نیازی نبود آسمان خیس اردیبهشت ماهی را از لای ابرهای کبود تماشا کنی و آمدن رنگینکمان را چشم بکشی. قوسوقزح روی سپهر وجودت پل میزد و لحظهای بعد خورشید میدرخشید.
ماخونیک که میخندید آفاق میخندید. نیازی نبود آسمان خیس اردیبهشت ماهی را از لای ابرهای کبود تماشا کنی و آمدن رنگینکمان را چشم بکشی. قوسوقزح روی سپهر وجودت پل میزد و لحظهای بعد خورشید میدرخشید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.