بریدهای از کتاب وانهاده اثر سیمون دو بووار
1402/12/15
صفحۀ 50
آن شب، درست به این علت که صحنه همان صحنه بود، در تماس با مردی که گوشت و پوست داشت و سیگار دود میکرد، تصویر کهنه تبدیل به غبار شد. ناگهان کشف کردم که زمان میگذرد. گریه سر دادم.
آن شب، درست به این علت که صحنه همان صحنه بود، در تماس با مردی که گوشت و پوست داشت و سیگار دود میکرد، تصویر کهنه تبدیل به غبار شد. ناگهان کشف کردم که زمان میگذرد. گریه سر دادم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.